نظریة معنای کواین را میتوان از چند جنبه بررسی کرد. این مقاله بر یکی از مهمترین جوانب آن، یعنی تز عدم تعین ترجمه، تمرکز میکند. در تز مذکور چند وجه از فلسفة کواین با هم ادغام شدهاند و همین باعث شده است که بررسی و تفسیر آن بسیار پیچیده شود. تز عدم تعین ترجمه میگوید که در انتخاب بین دو یا چند دستورالعمل ترجمة با هم ...
بیشتر
نظریة معنای کواین را میتوان از چند جنبه بررسی کرد. این مقاله بر یکی از مهمترین جوانب آن، یعنی تز عدم تعین ترجمه، تمرکز میکند. در تز مذکور چند وجه از فلسفة کواین با هم ادغام شدهاند و همین باعث شده است که بررسی و تفسیر آن بسیار پیچیده شود. تز عدم تعین ترجمه میگوید که در انتخاب بین دو یا چند دستورالعمل ترجمة با هم ناسازگار، که هرکدام با تمام معیارهای رفتارشناختی افراد بومی تطابق داشته باشد، واقع امری برای ترجیح یکی بر دیگری وجود ندارد. این مقاله با تکیه بر تمایز، یا دقیقتر عدم تقارن، بین عدم تعین ترجمه و نامتعینبودن نظریة ناظر به طبیعت، سعی میکند نشان دهد که محتوای خاص این تز ادعایی وجودشناختی دربارة معناست. از اینرو ابتدا به توضیح درک کواین از معنا، بررسی وجودشناسی مورد نظر او، و ارتباط بین این دو میپردازیم و سپس عدم تقارن بین دو تز پیشگفته را محل بحث قرار میدهیم. از رهگذر این مباحث میتوان به درک جدیدی از نظریة معنا رسید.
فرانتس برنتانو Franz Brentano (1838-1917))) یکی از فیلسوفان نیمة دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. جایگاه ویژة وی را میشود از دو جنبه نشان داد. یکی آن پیوند یا پلی است که میتوان به واسطة او بین فلسفة تحلیلی و قارهای برقرار کرد و دیگری آن که آموزهها و تحلیلهای او هم چنان میتواند سرچشمة بسیاری از پژوهشهای فلسفی باشد، همچنان ...
بیشتر
فرانتس برنتانو Franz Brentano (1838-1917))) یکی از فیلسوفان نیمة دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. جایگاه ویژة وی را میشود از دو جنبه نشان داد. یکی آن پیوند یا پلی است که میتوان به واسطة او بین فلسفة تحلیلی و قارهای برقرار کرد و دیگری آن که آموزهها و تحلیلهای او هم چنان میتواند سرچشمة بسیاری از پژوهشهای فلسفی باشد، همچنان که یک قرن پیش چنین بود، اما سایة سنگین شاگردان مستقیم و غیرمستقیماش و متأثرانِ از او، مانع آن شد که این بصیرتها بیواسطه به دست ما برسند. تلاشهای اخیر برای بازشناساندن او، نشان از آن دارد که برنتانو در بسیاری زمینهها هنوز حرفی برای گفتن دارد، و شاید به بیان دقیقتر، حرفهای او همچنان میتواند نقطة عزیمتی برای مباحث عمیق فلسفی باشد. برنتانو همانند دیگر فیلسوفان اثرگذار در زمینههای متفاوتی به فعالیت فلسفی پرداخت، در روانشناسی فلسفی، وجودشناسی(Ontology)، معرفتشناسی، منطق قیاسی، نظریة ارزش، اخلاق، الهیات فلسفی، تاریخ فلسفه و دیگر موضوعات. این مقاله تنها به تأثیر برنتانو بر منطق قیاسی میپردازد. اصلاحات برنتانو بر منطق صوری، حول محور یک تز بنیادین صورت گرفته است. بنا به این تز، تمامی احکام موضوعیـ محمولی باید به صورت احکام وجودی در آیند. در این مقاله نحوة شکلگیری این تز و تأثیر آن بر منطق قیاسی نشان داده شده است. باید در نظر داشت که فهم کامل اصلاحات برنتانو بر منطق ارسطویی در گروی آشنایی با مسائلی است که ربط مستقیمی به منطق صوری ندارند و از آن جمله، مسائل مربوط به وجودشناسی و معرفتشناسی است.